قصر دلم خالیه ها...
دستای من تو این بهار، سرده و باز
ملتمسانه هدیه ی دستای گرمتو میخاد
پلکای من مثل پر پرنده ها کمی انگار بسته شده
نگاهمم ماته به در، ولی اونم خسته شده
نزار بهار عمرمون مثل پاییز، خزون بشه
نزار چشای پرامید، یکبارگی گریون بشه
بیا دوباره دستامو با دستای خودت بگیر
تو قلبمم یه لونه کن،از اون غمامو پس بگیر
بجاش بشین کنارمو یه عمری خاطره بساز
از دل من پر نکشو خونه رو زندونش نساز
پیله ی دلتنگیامو شبیه یه قصرش بکن
دیوونه ی خودت رو باز، با اشوه هات پروانه کن
از: یه دلتنگ