..این شعرو خیلی دوس دارم..قرار نبود چشمای من خیس بشه...قرار نبود....(f)

بهار رویاهایمان

دلنوشته های دو تنها

..این شعرو خیلی دوس دارم..قرار نبود چشمای من خیس بشه...قرار نبود....(f)

 

 نمیدونم چی شد که اینجوری شد

نمیدونم چند روزه نیستی پیشم

اینارو میگم که فقط بدونی

دارم یواش یواش دیوونه میشم

 

تا کی به عشقه دیدنت دوباره ا

ز تو کوچه ها خسته بشم بمیرم

تا کی باید دنباله تو بگردم

از کی باید سراغتو بگیرم

از کی باید سراغتو بگیرم

 

قرار نبود چشمای من خیس بشه

قرار نبود هر چی قرار نیست بشه

قرار نبود دیدنت ارزوم شه

قرار نبود که اینجوری تموم شه

 

یادت میاد ثانیه های آخر

گفتی میرم اما میام به زودی

چشمامو بستم نبینی اشکمو

چشمامو وا کردمو رفته بودی

چشمامو وا کردمو رفته بودی

 

قرار نبود منتظرت بمونم

قرار نبود بری و برنگردی ا

ز اولش کناره من نبودی

آخرشم کاره خودت رو کردی

 

قرار نبود چشمای من خیس بشه

قرار نبود هر چی قرار نیست بشه

قرار نبود دیدنت ارزوم شه

قرار نبود که اینجوری تموم شه

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, ] [ 4:59 بعد از ظهر ] [ H&f ] [ ]