شاید کمی دور ...و شاید هم خیلی نزدیک... ولی میدهدت از نور...

بهار رویاهایمان

دلنوشته های دو تنها

شاید کمی دور ...و شاید هم خیلی نزدیک... ولی میدهدت از نور...

در این سـکوت و ســــــکوت و ســــــــــــــــــــــــکوت

باید به هم نریخـت نظــــــــــــــــم بیابــــــــــان دل را

باید با حوصله بسیار، منتـظر تاریک شـدن نشست

باید به روشن شدن مهتـاب خاکریزها چشم دوخت

زیرا که در کویـــــــــر شبها، زندگی جــــاریســــــــت

و امید من به نسیمی ست که ذره ای گرد بیابان را به چشم جهان پرت میکند

تا اینکه این چشم خشک، همانندچشمه خیس خیس خیس شود

و نه فقط نگاهش را، بلکه دل سنگش را  هم بشوید

و با دیــدی تـــــــازه به زندگــــــی منه

تـازه وارد به ایـــن وادی،

بنـگرد

 

 

کمی بیشتر به این جمله فکر کن

حسین



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 1 دی 1393برچسب:, ] [ 11:50 بعد از ظهر ] [ H&f ] [ ]