توصیف دیدار
(( برگی از دفتر نقاشی ))
بعد مدتها دارم باز رنگ خدا رو تو دفتر نقاشیه سرنوشتم میبینم...
انگار که قلمش را به دست تو داده و گفته که هر چه بنویسی وبکشی حسین دوس دارد ...
ومن عاشق بیرون زدن های رنــــگ،
از خطوط قرمزی هستم که موقع دیدارت در کوچه خاطراتمان،
بر کالبد ثانیه هایم پاشیدی
دوستدارت حسین
نظرات شما عزیزان: